خاطره پزشکی- ترس بیمار فشار خونی
نوشته :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
تنظیم و ویرایش : سیمین گله بان از اورمیه
عصر نسبتاٌ آرامی داشتیم.یکی از همکاران فنجانی چای روی میزم گذاشت.در این هنگام خانمی چاق و قد کوتاه با چند همراه صحبت کنان ،وارد اتاق معاینه درمانگاه عمومی شدند.بیمار بدون تعارف روی صندلی نشست و شروع به حرف زدن کرده و در آخر،تقا ضای گرفتن فشارخونش را نمود.من که هاج و واج بیمار را نگاه می کردم،گفتم ببخشید چه علتی شما را به بیمارستان کشانده؟بیماری ای خاصی دارید؟خانم گفت:نه،چه بیماری ای باید داشته باشم.یکی از آشناهایمان در بخش جراحی مردان بستری است،برای ملاقات ایشان آمده ایم.از اینجا که رد می شدیم گفتم که تا اینجا آمده ام یک فشاری نیز بگیرم.من در طول عمرم اصلاٌ به دکتر نرفته ام و تا حالا هم بیمار نشده ام.گفتم:خب پس لطفاٌ به همراه خود بگویید یک قبض ویزیت تهیه کنند.خانم گفت:بله،بله.یک فشار می خواهی بگیری آن هم با ویزیت؟مگر اینجا دولتی نیست؟فقط یک فشار می گیری،چیز دیگری که نمی خواهم.شما پزشکها چقدر پول دوستید! دیدم نه بابا چانه زدن با این بیمار پررو و سمج فایده ای ندارد.پس گفتم:خانم قبض ویزیت نخواستیم،لطف کن،آستینت را بالا ببر.مریض تا آستین خود را بالا برد دهها جمله قصار از خسیس بودن پزشکان و سلامتی فامیل هزار دستانش ایراد فرمودند.با تعجب دیدم که فشار بیمار بالای 20 می باشد.چند بار این کار را تکرار کردم،باز فشارش بالا بود.عجیب تر اینکه،مریض هیچگونه علائم بالینی مثل سر درد ، درد گوش، درد سینه، سرخی صورت و درد گردن یا سرگیجه و تهوع نداشت. مریض به علت فشار گرفتن های مکرر کمی مشکوک شد و گفت:آقای دکتر فشار خونم چقدره ؟جواب دادم: چیزی نیست، یک کم بالاست. گفت مثلاٌ چقدره؟ پرسیدم در خانواده شما کسی هست که فشار خون داشته باشد پاسخ داد :نه همه سلامتند فقط مادرم، دو خواهر بزرگم ، بچه های عموم فشار خون بالا دارند و قند خون پدرم کمی بالای 400 و چربی اش بالای 700 دارد.گفتم الحمد الله که همه خانواده و فامیل تان سالمند!!.بیمار حین وراجی مرتب می پرسید که فشارش چنده؟ تسلیمش شدم و همینکه گفتم، فشار خونش بالای 20 است، داد و بیداد راه انداخت به طوریکه بیماران سالن و پرستاران درمانگاه همه به اتاق معاینه ریختند.هیچیک نتوانستند بیمار را آرام کنند . بیمار روی کف اتاق دراز کشیده بود ورو به قبله داشت شهادتین می خواند و وصیت خود را به اطرافیان می کرد عملاٌ کارمان مختل شده بود.مجبور شدیم به بیمار یک آرامبخش وریدی تزریق نماییم تا آرام شود،سپس چند ساعتی در بخش تحت نظر ماند.از خواب که بیدار شد نه دیگر وراجی می کرد و نه فشارش بالا بود و نه ازعدم بیماری هزار فامیلش صحبت می کرد.بیمار بعد از معاینه مجدد با نسخه دارویی مرخص شد.به نظر می رسد عدم چک آپ در بین هموطنان و عدم داشتن پزشک خانوادگی باعث میگردد، پزشکان ایرانی جز درمان کاری نداشته باشند.در حالی که افراد قبل از بیماری باید جهت پیشگیری اقداماتی همچون: چک آپ سالیانه، آزمایشات خون وادرار، معاینات دندان و چشم ها انجام دهند.که می طلبد وزارت محترم بهداشت و درمان آموزش پزشکی همراه با دولت و مجلس محترم طرحی در این رابطه جهت رفاه مردم ارائه دهند.